در حال بارگذاری...

وب سایت شخصی

وب سایت شخصی برای اطلاع رسانی

بهار و نوروز در شعر پارسي

شاعران لطيف طبع پارسي زبان، با ستايش از بهار، ديگران را به توجه کردن به اين جلوه زيباي پروردگار و غنيمت شمردن لحظه هاي آن، فرا مي خواندند.

سعدي درباره بهار چنين مي سرايد:

چون است حال بُستان اي باد نوبهاري
کز بلبلان برآمد فرياد بي قراري

اي گنج نوش دارو، بر خستگان نگه کن
مرهم به دست و ما را مجروح مي گذاري؟

هر ساعت از لطافت، رويت عرق برآرد
چون بر شکوفه و گل، باران نوبهاري.

صابر ترمذي، شاعر قرن ششم هجري و معاصر خاقاني و انوري و سنايي نيز چه خوش سروده است:

با حسن باغ و فرّ بهار و جمال گل
نيکوست حال ما، که نکوباد حال گل

پر نقش آذري شد و پر صورت پري
باغ از بهار خرم و چشم از جمال گل.

فخرالدين عراقي، عارف مشهور قرن هفتم، از زودگذري بهار سخن مي گويد و اينکه بايد اين موسم را بسيار غنيمت شمرد:

بيا بيا که نسيم بهار مي گذرد
بيا که گل ز رُخَت شرمسار مي گذرد

بيا که وقت بهار است و موسم شادي
مدار منتظرم، وقت کار مي گذرد

ز راه لطف، به صحرا خرام يک نفسي
که عيش تازه کنم، چون بهار مي گذرد.

خيام، فيلسوف و رياضي دان نام آشناي قرن ششم و ترانه سرا و رباعي گوي بي همتا، نوروز را چنين مي خواند:

بر چهره گل، نسيم نوروز خوش است
در صحن چمن، روي دل افروز خوش است

از دي که گذشت هرچه گويي خوش نيست
خوش باش و زدي مگو که امروز خوش است.

در رباعي زيبايي از پيشواي نستوه جماران، امام خميني رحمه الله نيز آمده است:

بوسه زد باد بهاري به لب سبزه به ناز
گفت در گوش شقايق، گل نسرين صد راز

بلبل از شاخه گل داد به عشاق پيام
که درآييد به ميخانه عشاق نواز.

جدید ترین اخبار و اطلاعیه ها

GNU General Public License version 2 or laterZarineh