در حال بارگذاری...

وب سایت شخصی

وب سایت شخصی برای اطلاع رسانی

شعر: عشق بازی کار هر شیاد نیست...

شاعر: ناصرالدین شاه

 

عشق بازی کار هر شیاد نیست

این شکار، دام هر صیاد نیست

عاشقی را قابلیت لازم است

طالب حق را حقیقت لازم است

عشق، از معشوق اول سر زند

تا به عاشق، جلوه دیگر کند

تا به حدی که برد هستی از او

سر زند صد شورش و مستی از او

شاهد این مدعی خواهی اگر

بر حسین علیه السلام و حالت او کن نظر

روز عاشورا در آن میدان عشق

کرد رو را جانب سلطان عشق

بارالها این سرم این پیکرم

این علمدار رشید، این اکبرم

این سکینه، این رقیه، این رباب

این عروس دست و پا خون در خضاب

این من و این ساربان، این شمر دون

این تن عریان میان خاک و خون

این من و این ذکر یارب یاربم

این من و این ناله های زینبم

 

*******

پس خطاب آمد زحق کی شاه عشق

ای حسین ای یکه تاز راه عشق

گر تو بر من عاشقی ای محترم

پرده برکش من به تو عاشقترم

غم مخور که من خریدار توام

مشتری بر جنس بازار توام

هر چه بودت داده ای در راه ما

مرحبا صد مرحبا خودهم بیا

خود بیا که می کشم من ناز تو

عرش و فرشم جمله پا انداز تو

لیک خود تنها در بزم یار

خود بیا و اصغرت را هم بیار

خوش بود در بزم یاران بلبلی

خاصه در منقار او برگ گلی

خود تو بلبل، گل؛ علی اصغرت

زودتر بشتاب سوی داورت

 

*******

در وصف حضرت علی اکبر علیه السلام:

خرم دلی که منبع انهار کوثر است

کوثر کجا ز دیده پر اشک بهتر است

نام حسین و کرببلا هر دو دلرباست

نام علی اکبر از آن دلرباتر است

رفتم به کربلا به سر قبر هر شهید

دیدم که تربت شهدا مشک و عنبر است

هر یک شهید مرقدشان چهار گوشه داشت

شش گوشه یک ضریح در آن هفت کشور است

پرسیدم از کسی سببش را به گریه گفت

پائین پای قبر حسین قبر اکبر است

پائین پای قبر علی اکبر جوان

هفتاد و یک شهید چو خورشید انور است

بر سمت راست مرقد یک پیر جلوه کرد

در گوشه رواق که نزد یکی در است

پرسیدم از مخادم آن کاین مزار کیست؟

گفتا نور دو چشم مظاهر است

در جنب نهر علقمه دیدم یکی شهید

گفتم چرا جدا ز شهیدان دیگر است؟

گفتا خموش دار که عباس نامدار

منظور او ادب به جناب برادر است

رفتم به خیمه گاه و شنیدم بگوش دل

آنجا فغان زینب و کلثوم اطهر است

رفتم به سوی خیمه بیمار کربلا

دیدم که با دو صد غم و محنت برابر است

وارد شدم به حجله داماد کربلا

دیدم عروس قاسم دستش ز خون تر است

رفتم ز کربلا به سر تربت علی

دیدم که بارگاه علی عرش اکبر است

وارد شدم به صحن و سرایش بصد امید

دیدم که چلچراغ علی سرو کوثر است

برگشتم از رواق شدم وارد حرم

دیدم که چشم نوح نبی جای حیدر است

پر نور چشم نوح نبی از علی بود

این نکته هم ز کاتب از خاک کمتر است

شاها تویی که (ناصردین) باد چاکرت

منظور او به اذن جناب مطهر است

(ناصر) چو بر نجف برسید و بگریه گفت

هر صبح و شام چشم امیدش بدین در است.

جدید ترین اخبار و اطلاعیه ها

GNU General Public License version 2 or laterZarineh