در حال بارگذاری...

وب سایت شخصی

وب سایت شخصی برای اطلاع رسانی

شعر زنبور عسل و پیامبر(ص)

 

یک روز که پیغمبر

در گرمی تابستان

همراه علی می رفت

در سایه ی نخلستان

دیدند کـه زنبوری

از لانه ی خود زد پـر

آهسته فرود آمد

بر دامن پیغمبر

بوسید عبایش را

دور قـدمش پر زد

بر خاک کف پایش

صد بوسه ی دیگر  زد

پیغمبـر  از  او   پرسید:

آهســته  بگـو  جانم

طعم  عسلت  از  چیست؟

هـر  چند که  می دانم

زنبـــور  جوابش  داد:

چون  نـام  تـو   می گـویـم

گل می کنـد از  نامت

صـد  غنـچه  به  کنـدویـم

تـا  نـام  تـو  را  هـر شب

چون گل به بـغـل دارم

هـر  صبـح  که  برخیــزم

در سینــه  عسل  دارم

از قنـد و شکـــر بهتــر

خوشـتر ز نبات است این

طعم عسل از من نیست

طعم صلوات است این

"اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"

جدید ترین اخبار و اطلاعیه ها

GNU General Public License version 2 or laterZarineh