شعر: دانی که چرا خانه حق گشته سیه پوش
دانی که چرا آب فرات گشته گل آلود
شرمنده ز لعل و لب عطشان حسین است
دانی که چرا چوب شده طعمه آتش
بی حرمتیش بر لب و دندان حسین است
دانی که چرا خانه حق گشته سیه پوش
زیرا که خداوند عزادار حسین است
دانی که چرا جغد به ویرانه نشیند به همه عمر
خاکم به دهن باد که آن جای یتیمان حسین است
دانی که چرا کوفی و شامی شده بد نام
خائن به حریم و هدف و راه حسین است
دانی که چرا ماه رخش گشته مکدر
تابیده سه شب بر تن عریان حسین است
دانی که چرا آب روان زمزمه دارد
این زمزمه از غربت طفلان حسین است
دانی که چرا وقت تمنای دلت آب
سوزد جگر از سوز علمدار حسین است
دانی که چرا کرببلا کوی منا شد
چون ذبح عظیم غایت ایثار حسین است
دانی که چه سریست به شش گوشه مزارش
دو گوشه ی آن قبر علی جان حسین است
دانی که چرا گریه کند سید سجاد همه عمر
چون شاهد لب های عطش بار حسین است
دانی که چرا یاد خرابه به دل ماست
چون تربت نورانی زهرای حسین است
دانی که چرا ذکر حسین بر لب دانا
جاری شده از بهر تولای حسین است.